چهارشنبه، تیر ۷

تشديد فشار بر فعالان كارگري واجتماعي آيا نشانه ي قدرت است –

تشديد فشار بر فعالان كارگري واجتماعي آيا نشانه ي قدرت است –
در يك ماهه ي اخير چندين مورد بازداشت و تعقيب فعالان اجتماعي مشاهده شده كه از ويژگي خاص آنها برخوردهاي خشن  به همراه ايجاد رعب و وحشت بوده است. دستگيري دانشجويان اصفهان، ضرب وشتم دانشجويان در اهواز و تعقيب ودستگيري فعالان دانشجويي درتبريز و اين آخري حمله اي همراه با تيراندازي وشكستن درب منزل و ضرب و شتم بي محاباي فعالان كارگري كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري حاكي از خشم وعصبانيت نيرويهاي انتظامي و امنيتي است. خشم وعصبانيتي كه معلوم نيست چرا در اين مقطع بروز كرده است؟!

اكنون به نظر مي رسد، راهپيمايي هاي ميليوني وبزرگ و اعتراضات خياباني كه به دنبال انتخابات سال 1388 به وجود آمد فروكش كرده است، چرا نيروهاي انتظامي خشم خود را متوجه فعالين كارگري و دانشجويي كرده اند و چرا به رغم قول هايي كه برخي از نيروهاي امنيتي براي عدم پيگيري پرونده هاي فعالان كارگري و اجتماعي داده بودند اين احكام به شدت وحدت در حال اجراست. گويا تلاش دارند هر چه گسترده تر اين احكام را به اجرا درآورند.
قاعده بر آن است كه نيروهاي امنيتي و انتظامي درهنگامي كه جامعه دوران نسبتا آرام خود را مي گذراند، از شدت خشونت و تعقيب و آزار مخالفان بكاهند تا جامعه آرام تر شود، اما از آنجا كه در اين ديار هيچ چيز بر مبنايقاعده قرار ندارد، هنگام آرامش ظاهري ،بگير و ببندها بيشتر مي شود. گويا دستاني دركار است كه اين جامعه روي آرامش را نبيند.اعدام 4 جوان عرب اهوازي كه دو سال پيش در يك درگيري متهم به قتل يك مامور انتظامي شده بودند، بيانگر شدت اين خشونت است.
سوال اين است كه افزايش خشونت دراين شرايط چه دليلي مي تواند داشته باشد؟
ظاهر اغرب و گروه 1+5 حاضر به هيچ گونه نرمشي در مذاكرات نيستند واين از دور اول مذاكرات مشخص بود. آنهاحاضر نيستند هيچ حقي براي داشتن غني سازي اورانيوم براي ايران را به رسميت بشناسند، زيرا مي گويند با اين به رسميت شناختن امكان دست يافتن ايران در آينده به سلاح اتمي بيشتر مي شود و از نظر آنان البته ايران داراي حكومتي است غيرمطمئن و بدون پايبندي به اصول بين المللي ...
اين كه آيا آن كشورها خودشان چقدر به اصول بين المللي پايبند هستند بماند كه خود جاي بحث مفصل دارد.مثلا آيا اسرائيل طبق اصول بين المللي است كه به مدت 60 سال فلسطينان را شكنجه و قتل عام كرده و تجاوزهاي وحشيانه وكوچ دسته جمعي و غصب سرزمين آنان از ابتدايي ترين اعمال آنان بوده و اكنون هم به گفته اي 200 كلاهك هسته اي دارد و به هيچ كس هم پاسخگو نيست، آيا  اين جزء اصول بين المللي است؟ .... ويا شكنجه مردم عراق و حبس هاي طولاني بدون محاكمه در زندان گوانتانامو و شكنجه ها وكشتار مردم عادي در افغانستان جزء اصول بين المللي است ، بماند...
آنچه اهميت دارد اين است كه مسوولان ايران كه زورشان به آن زورگوها ي بين المللي نمي رسد  وآنان نيز مانند خود اينان ضعيف كش هستند،تنها راه چاره را براي پركردن شكست مذاكرات ، فشار آوردن برفعالان كارگري و اجتماعي يافته اند...
مي گويندپدران كم ظرفيت و ياكودكان ضعيفي كه در بيرون خانه توسري خور هستند... به خانه كه مي رسند‌،عقده هاي خود را بر سر كودكان و همسرو اعضاء خوانواده خود خالي مي كنند هر چند رابطه مسوولان كشور در سي وا ندي سال گذشته هيچ گاه بامردم وفعالان اجتماعي از نوع رابطه ي خانوادگي نبوده است، اما از نوع آن لوطي محلي بوده است كه درمحله ديگر كتك مي خورد وعقده اش را سر بچه محل هاي خود در مي آورد.
سوال آن است  در شرائطي كه انواع جاسوسي ها از جانب كشور ها ي سر مايه داري متروپل در ايران وجود دارد و بحث هاي فراواني در باره حمله نظامي به دنبال تحريم هاي شديد اقتصادي در جريان است
، آيا، حمله به  تحمع چند كارگر كه ميخواهند در باره حقوق كارگري صحبت كنند و يا چند دانشجو كه خواهان آزادي بيان هستند ، مشكلات را حل خواهد كرد ؟ آيا خنده آور نيست كه سازو برگ نيروهاي امنيتي كه بايد صرف كشف توطئه هاي اسرائيل و آمريكا و.....شود بر سر چندكارگر ودانشجوئي كه خواهان
حق وحقوق ابتدائي خود هستند فرود ميآيد . شك نيست كه لشكر كشي و آوردن سازو برگ نظامي براي دستگيري چند فعال كارگري و دانشجو.ئي و يا نويسنده و روزنامه نگار  به بر نامه ريزي و آماده كردن تجهيزات نياز دارد  كه نيروهاي امنيتي و انتظامي تر جيح ميدهند نيروهاي خودشان را بجاي مقابله با توطئه هاي خارجي صرف آنان كنند .
اين بيراهه اي است  كه سي و اندي سال است ادامه دارد و حاصل آن تبديل كشوري غني و ثروتمند  ،با مردمان فهيم وبا فرهنگ
همانند ايران با پيشينه قوي مبارزاتي ، به كشوري در معرض توطئه هائي گوناگون و آينده اي نامعلوم است  تبديل ايران .به كشوري است كه بيش از 70 در صد آن در زير خط فقر زندگي ميكنند و عده اي اندك شمار  صاحب ثروت هاي كلان  ميشوند  تا در شرا.ط بحراني ،سر مايه هاي اين مردم را بر داشته وفرار كنند و به دامان همانهائي پناه ببرند كه خواهان استثمار و غارت منابع انساني وطبيعي ما هستند
اين همان سياستي است كه حتي در دوران جنگ ايران وعراق بيشترين نيرو هاي نظامي را صرف سركوب مردم كردستان ميكرد و توا ن اصلي نيروهاي امنيتي براي سركوب ، اعدام و شكنجه وكشتار مخالفان به كارگرفته ميشد ونتيجه آن هم در انتها شكستي خفت بار ونوشيدن جام زهر بود آيا بازهم آن تجربه در حال تكرار است ؟


هیچ نظری موجود نیست: