دوشنبه، تیر ۲۰

جهانگیرخان صور اسرافیل، به مناسبت روز روزنامه نگار

(سالروز به دار آویخته شدن میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل)

 روز سوم تیر سال 1287 میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل به‌همراه گروه دیگری از آزادیخواهان اعدام شدند. میرزا جهانگیرخان اولین روزنامه‌‌نگاری است كه در ایران، جانش را در بر سر آرمان و نوشته‌‌هایش گذاشت. میرزا جهانگیرخان روزنامه صور اسرافیل را با سرمایه میرزا قاسم خان تبریزی و با همکاری میرزا علی‌اکبر خان قزوینی (دهخدا) منتشر می‌کرد.

وی با نوشتن مقاله‌های آگاهی‌بخش در روزنامه صوراسرافیل، درباریان فاسد و خیانتکار را افشا می‌کرد و نقش مهمی در روشن کردن اذهان عمومی، مردم نسبت به بند و بست‌‌های پشت پرده ارتجاع داشت.


نخستین شماره صوراسرافیل در 31 خرداد 1284 منتشر شد. سه شعار حریت، مساوات و اخوت در لوگوی مجله، نشانگر اهداف نویسندگان آن است. در سرمقاله‌‌ی نخستین شماره، در تشریح این سه شعار چنین می‌‌خوانیم:

”شاید بتوانیم به دین و دولت و وطن و ملت خود خدمتی بكنیم و به ابنای این آب و خاك موروثی كه با خون پدران و نیاكان، عجین و سرشته است، ابراز ارادتی نماییم. در تكمیل معنی مشروطیت و حمایت مجلس شورای ملی و معاونت روستائیان و ضعفا و فقرا و مظلومین، امید داریم تا آخرین نفس، ثابت قدم باشیم و از این نیت مقدس تا زنده‌‌ایم، دست نكشیم و با صدای بلند می‌‌گوییم كه از تهدید و هلاكت، بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حریت و مساوات و شرف، وقعی نمی‌‌گذاریم...“

دو تن از گردانندگان روزنامه، دهخدا و جهانگیرخان، در كمیته‌‌ی انقلاب ملی عضو بودند كه وابسته به حزب اجتماعیون و عامیون، به رهبری حیدر عمو اوغلی بود.

در روزنامه، مقالاتی در زمینه ی آرمان‌های مشروطیت، تقویت مجلس، اصلاح قشون، تعدیل مالیات ها، حفظ و گسترش آزادی‌‌های فردی و اجتماعی، تقلیل ساعات كار، رفاه كارگران و اصلاحات ارضی از یك سو و از سوی دیگر افشای مظالم درباریان، ثروتمندان،‌ مالكان، نفی ارزش های فرتوت و ایجاد بنای نوین جامعه بر اساس مصالح عمومی، چاپ می‌‌شد كه نشانگر خط مشخص فكری دهخدا و میرزا جهانگیرخان است.

سلسله مقالات چرند و پرند، كه دهخدا با شیوه‌‌ای استادانه با تلفیق فرهنگ بومی و نگرش‌‌های پیشرو به نگارش در می آورد، یكی ا ز محبوب‌‌ترین بخش‌‌های مجله‌‌ی صوراسرافیل بود. مخاطب این مقالات مردمان ساده بودند، مردمانی كه باید سرنوشت خود را پس از انقلاب مشروطه به دست می‌گرفتند. پس باید به زبان آنان سخن گفته می‌‌شد و آنان را از آنچه باید، آگاه کرد.

آنچه در ذهن نویسندگان جوانی چون دهخدا و میرزا جهانگیرخان می‌‌گذشت، لزوم تحول و تكامل جامعه و به دور افكندن خرافه‌‌های عتیق و وهم‌‌های جمعی و قطع ریشه‌‌های استبداد فكری و طراحی دقیق سیمای كشور، آن گونه كه هست و آن گونه كه باید بشود، افشای توطئه و دسایس خائنان و نشان دادن رد پای اجانب بود كه در كار در هم شكستن انقلاب بودند، همه وهمه‌‌ی اینها، با بیانی ساده در قالب طنزی گیرا و نافذ، بر صفحات مجله نقش می‌‌بست.

طبیعی بود كه مستبدان این همه را تاب نیاورند.

هنگامی كه تطمیع و پول كاری نتوانست از پیش برد، بهای نوشتن این گونه مطالب، توقیف موقت مجله، تهدید نویسندگان و اقدام به قتل دهخدا بود كه نافرجام ماند. اما هیچكدام، نویسندگان صور اسرافیل را نمی‌‌ترساند، چرا كه مردم بهترین پشتیبان آنان بودند. صوراسرافیل با 32 شماره و تیراژ به قولی 24 هزار شماره در هفته، در قلب مردم جای گرفته بود. مردم خواندن آن را ثواب می دانستند و آن را در خانه ها حبس نمی كردند. دست به دست می چرخاندند و در قهوه خانه ها و میدان‌‌ها برای خیل بی‌‌سوادان می‌‌خواندند. این روزنامه، كار شب‌‌نامه را می كرد. میرزا جهانگیرخان در سرمقاله آخرین شماره (شماره 32 كه در 31 خرداد 1287 منتشر شد) خطاب به قزاق‌های محمد علی شاه چنین نوشت:

”...ما هم از جانبازی و فداكاری عاری نداریم و هیچ وقت نمی‌‌گوییم كه چرا ما مغلوب مستبدین و بی‌‌دین‌‌ها شدیم، زیرا كه برادران آذربایجانی و گیلانی و فارسی و اصفهانی ما در راهند و عنقریب خواهند رسید. ما می خواهیم با بدن‌‌های خود، زیر سم اسب‌‌های آنها را نرم و مفروش كرده و زمین تهران را برای تشریفات مقدم این مهمان‌‌های تازه رسیده، از خون گلوی خود زینت دهیم و به آن برادرهای مهربان بگوییم كه ماییم پیش صف‌‌های شهدای راه آزادی...“

به دنبال به توپ بسته شدن مجلس، جهانگیرخان به همراه ملك المتكلمین، عضو دیگر كمیته ی انقلاب ملی، در خانه سید حسن، مدیر حبل المتین، پنهان شدند. آنان از پیشنهاد پناهنده شدن به سفارت انگلیس سرباز زده و به هنگام خروج از منزل، به وسیله‌‌ی قزاقان دستگیر و به باغ شاه برده شدند. طناب دار به گردن ایشان انداخته و بالا كشیده شدند، اما دژخیمان تاب نیاورده و خنجری نیز به قلب‌های آنان فروكردند، به این امید كه آزادی و آزادی خواهی را نابود كنند...

میرزا جهانگیرخان در نامه‌‌ای چند روز قبل از این ماجرا، چنین نوشته بود:

”اگر از پیش نبردیم و كشته شدیم و خبر مرگ من به شما رسید، غمگین نشوید، هول نكنید، زیرا كه در راه آزادی ایران، یك افتخاری برای شما و فرزندان شما به یادگار گذاشتم...“

علی اكبر دهخدا چند شماره دیگر از صور اسرافیل را در خارج از كشور منتشر كرد. وی شعر ”یاد آر، ز شمع مرده یاد آر“ را برای دوست و همكار گرانقدرش سرود.

یادشان گرامی باد 


هیچ نظری موجود نیست: