یکشنبه، بهمن ۲۴

تحولات خاورميانه: شباهت‌ها و درس ها


ما نمي‌توانيم خوشحالي، شعف و همدلي بي پايان خود را نسبت به مبارزات توده هاي كارگر و زحمتكش در اكثر شهرها و پايتخت‌هاي كشورهاي منطقه پنهان كنيم.
از طرابلس در ليبي تا غزه در فلسطين، صنعا و بيروت و مسقط، توده‌هاي مردم با شور و شوقي وصف ناشدني و شادماني زايدالوصفي، حمايت و همسبتگي خود را با مبارزات توده‌هاي مردم تونس و الجزاير و... ابراز كردند. نشريات لبنان نام زيباي ”انقلاب نان“ را بر اين تحولات نهادند.
با اميد به اينكه خيزش‌هايي اين چنين آگاهانه و هوشمندانه از قاهره و اسرائيل و سوريه و تركيه و مراكش و ... با پشتيباني گروه‌هاي مبارز سراسر منطقه، رنگ و بوي راديكال تري كسب کرده و خواسته‌ها و نيازهاي انساني آنان را فراهم نمايد، نیم نگاهي به اين تحولات مي‌اندازيم:


تونس : يك فرصت طلايي
در يك ماه گذشته توده‌هاي كارگر و محروم كه از شدت فقر و بيكاري و ستم و تبعيض واستبداد به جان آمده بودند، كاري كردند كارستان. حتما در جريان هستيد. جرقه اوليه كه ازخودسوزي يك جوان تحصيل كرده بيكار، در ميدان شهر تونس زده شد، در رسانه‌هاي جهان به اندازه كافي اطلاع رساني شده است. انباشته شدن آتش خشم مردمي كه ده‌ها سال بار محروميت را بر دوش مي‌كشيدند، زين‌العابدين بن‌علي را در گام اول، علي‌رغم تمام حمايت‌هاي همنوعانش، در خود سوزاند.

با اوج‌گيري اين مبارزات، كه در اعتراض به گراني روغن و شكر و ساير آذوقه و مايحتاج ضروري مردم و مواد سوختي شروع شد، و با شعار مرگ بر ديكتاتوري و فريادهاي حريت، ابعاد ميليوني گرفت. بن‌علي مستبد و فاسد دستور تيراندازي مستقيم و سركوب و دستگيري و... را صادر كرد. طبق آمار غيررسمي 77 نفر و با اعتراف خود دستگاه حكومتي 23 نفر كشته شدند.

اما مردم عقب‌نشيني نكردند و تسليم و سازش را نپذيرفتند. اين مبارزات هر روز وسيع‌تر و اعتراضات ابعاد راديكال‌تري به خود گرفت. اتحاديه‌هاي كارگري، دانشجويان زنان و وكلا و روشنفكران، نقش پيشرو و انقلابي‌تري بر عهده گرفتند. اين موضوع وحشت و تب مرگ را بر تمام اركان سيستم به اصطلاح جمهوري تونس مستولي ساخت. بن‌علي چند بار در تلويزيون ظاهر شد. تهديد و ارعاب و اعلام وضعيت فوق‌العاده از يك طرف، و وعده و وعيد‌هاي توخالي از طرف ديگر. ولي كار از كار گذشته بود. برخي تشابهات بين اوضاع ايران در پاييز و زمستان 57 و دي ماه 88 در تونس خودنمايي مي‌كند.

بن‌علي نيز مانند شاه گفت صداي انقلاب شما را شنيدم و قول مي‌دهم با فساد مبارزه كنم، فيلترينگ سايت‌ها لغو خواهد شد، انتخابات آزاد برگزار و خودم سه سال ديگر براي هميشه كناره گيري مي‌كنم. بن‌علي هم كه مانند شاه ایران، در يك كودتا حبيب بورقيبه (دوست صميمي شاه) را بركنار و قدرت را تماما همراه با افراد فاسد خانواده‌اش قبضه كرده بود، پس از 24 سال حكمراني، از اوج به نقطه حضيض رسيد.

طبقه حاكم تونس همانند ژنرال‌هايزر نماينده سران كشورهاي سرمايه‌داري شركت كننده دركنفرانس گوادلوپ در سال 1357، به اين نتيجه رسيدند كه نگهداري بن‌علي (سال 1357 شاه پهلوی) در قدرت مي‌تواند ابعاد ناپيداي راديكال جنبش را تقويت کند، منجر به ابتكارات توده‌اي، رشد و سازمان‌يابي سريع شود و با تاثير‌پذيري از اوضاع كنوني فرانسه، كه داراي ارتباطات گسترده‌اي در زمينه‌هاي گوناگون سياسي– اقتصادي – اجتماعي و حتا فرهنگي تبا نونس مي‌باشد، وضع را خطرناك‌تر از قبل کرده و به مسيرهاي غير قابل كنترل و پيش‌بيني بكشاند.

با ادامه‌ي منطقي چنين روندي و با پيوستن و تداوم جنبش كارگري و توده‌اي، دستگاه بوروكراتيك نظامي دولتي و مشخصا ماشين سركوب و اختناق و اطلاعاتي، مورد تهاجم قرار گرفته و اساس نظام سرمايه‌داري در شمال افريقا با مشكلات لاينحل روبرو خواهد شد. بدين خاطر بن‌علي منفور از آماج و تيررس حمله مستقيم خارج شده و در 24 دي ماه به عربستان گريخت.( محمد رضا شاه هم در 26 دي ماه 1357 فرار كرد)

عربستان هم به عنوان مامن و سنگر و ستاد فرماندهي و پشت جبهه تمام مرتجعين منطقه، به عنوان زايشگاه و پرورشگاه و آموزشگاه القاعده و طالبان، به عنوان حامي سياسي و پشتوانه‌ي عظيم اقتصادي و مالي اين سوپر مرتجعان، قدم به ميدان نهاد و پذيراي وي شد. از مردم هم خواستند كه بدون هيچ دستاورد روشن و چشمگيري، به خانه‌هاي خود برگردند.

در اقدامي مضحك، رييس مجلس را به عنوان رييس جمهور موقت و محمدالغنوشي نخست وزير بن‌علي را مامور تشكيل دولت آشتي ملي كردند. يعني يك نوكر بي‌اختيار ديگر، همه كاره اين سيستم فاسد شد!

اما توده‌هاي مردم به هيچ وجه به اين حد از تغييرات راضي نيستند. جالب اينكه مردمي كه به اعتراض و اعتصاب عمومي سياسي و همه جانبه متوسل شده‌اند، كابينه دولتي را جلوي خود مي‌بيند كه بعضي از اعضاي دولت سابق منجمله وزير كشور سابق و مسوول پليس و سركوب، از اعضاي كابينه جديد وحدت ملي هستند!

توده‌هاي مردم حق خود را مي‌خواهند. آنان مي‌توانند در خلا و شكافي كه در قدرت پيش آمده، خود دست اندركار تعيين سرنوشت خود و رشد و ترقي و بهبود همه جانبه زندگي خود گردند. اين يكي از آن بزنگاه‌هاي تاريخي است كه مي‌تواند جنبش مردم و كارگران را چندين گام تكامل داده، با جلو راندن هر چه بيشتر مطالبات و شعارها و خواسته‌هاي بر حق و واقعي، زمينه هر چه متشكل‌تر شدن و آگاهي آنان را باعث گردد.

در دنياي عرب اتفاقي نادر و تقريبا بي نظير است كه يك حكومت استبدادي با خواست و قيام عمومي سرنگون و حمايت همه جانبه توده‌هاي عرب را با خود داشته و به مسير سعادت و پيشرفت گام نهد. اين پيروزي مقدماتي، سكوي پرشي براي كسب دستاورد‌هاي مهم‌تر و انقلابي باشد.طبقه‌ي كارگر ونيروهاي راديكال و مترقي اين كشور با درك ا ين لحظه تاريخي و آگاهي به وظايف خود مي‌توانند نقشي بي بديل از خود نشان دهند.

مروري بر مواضع سخنگوي وزارت خارجه جمهوري اسلامي هم در نوع خود جالب است. (هر چند به هيج وجه دور از انتظار نبود) رامين مهمان پرست گفت ماخواستار بازگشت امنيت ثبات و آرامش به كشور اسلامي!؟ تونس هستيم و حاضريم هر نوع كمكي را به مردم انجام دهيم. گويا اين مردم به جان آمده از فقر وبدبختي و بيكاري و ديكتاتوري قبلا آرامشي داشتند كه حالا به هم خورده. اگر توده‌هاي مردم به موسسات دولتي و فروشگاه‌ها و اماكن متعلق به خانواده بن‌علي و... حمله مي‌كنند مرتكب گناه كبيره شده‌اند! آقايان اين منطق انقلاب است!

يكي از هوشمندان گفته تنها درسي كه ازتاريخ مي‌توان گرفت آن است كه هيچ كس درسي از آن نمي‌‌گيرد. به نظر مي‌آيد كه اين در مورد رژيم‌هاي ديكتاتوري و مستبدين صد درصد صدق مي‌كند. زيرا تمام ديكتاتورها گرفتار نوع خاصي از جنون خودبزرگ بيني و خودفريبي هستند و با وجود برخورداري از روحيه جنايتكاري از يك بي‌شعوري مفرط هم در رنج هستند و به خاطر شرايط تاريخي و محدوديت‌ها و اجبارهاي اقتصادي وسياسي... قادر به درك صحيح و كامل از اوضاع پيرامون خود نيستند. هر چند كه اين گونه حرف‌ها به هيچ وجه نافي مسووليت‌هاي آنان نيست و هيچ گاه از جرايم و بار مسووليت كيفري آنان نمي‌كاهد. بن‌علي هم مانند شاه حقش بود كه به زباله‌دان تاريخ فرستاده شود!

الجزاير:
عقب‌نشيني از طرح هدفمندي يارانه‌ها
شايد هرگز به ذهن جميله بوپاشا خطور نمي‌‌كرد كه پس از استقلال هم براي بهبود واصلاح اوضاع مردم خوني ريخته شود. هر چند يك ميليون الجزايري براي خلاصي از استعمار فرانسه و برپايي دولت ملي خونشان بر زمين ريخته شد. اما دشمنان از در بيرون رانده شده و از پنجره بازگشتند. شركت پژو توتال رنو سيتروئن و ساير كارتل‌ها و تراست‌هاي مختلف انگليسي وامريكايي و روسي و ژاپني و.. در سرمايه‌داري الجزاير سودها بردند كه قبلا درمخليه‌شان هم نمي‌گنجيد. در عوض براي مردم چيزي جز فقر – بيكاري و گراني و بدوش كشيدن بار بحران وخيم اقتصادي نتيجه‌اي حاصل نشد. دولت الجزاير هم كه خود را دولتي ملي و ثمره‌ي مبارزات آزادي‌بخش محق براي هر جنايتي مي داند!

در روزهاي اخير توده‌هاي الجزايري براي نشان دادن نارضايتي وخشم ونفرت خود از اوضاع فلاكت بار به خيابان ‌ها ريختند. اعتراض و تظاهرات به خاطر گراني مواد غذايي مثل روغن، شكر، نان و.. كه با قطع سوبسيدها و با چند برابر شدن قيمت مواد سوختي به اوج خود رسيد.

طبق معمول اين گونه كشورها دستگيري شكنجه تيراندازي مستقيم و...همچنين اتهام ارتباط با بيگانگان و عوام‌فريبي رويه معمول و جاري همه ي آنهاست. مردم نيز كه متوجه وضعيت نكبت‌بار خود شده‌اند راهي به جز مبارزه نداشتند. پا پس نكشيدند و با توجه به اينكه اين اعتراضات با مبازات توده مردم كشور همسايه تونس مصادف گشت و هر كدام بر نيروي يكديگر افزودند. دولت الجزاير سعي كرد با اعلام اينكه معترضان وابسته به خارج و بيگانه هستند و با يك حس ناسيوناليستي و... آنها را از ادامه مبارزات منحرف و منصرف كند.

دولت‌هايي كه خود بيشترين ارتباط و بده بستان‌‌هاي مخفي و آشكار با دول و نهادهاي امنيتي خارجي و تمامي اراذل و اوباش سياسي در اقصي نقاط جهان دارند نتوانستند از ترفند پوسيده ي خود استفاده برده به خاطر اوضاع منطقه‌اي و ترس ووحشت مرگبارشان تصميم گرفتند سوبسيد‌ها رامجددا پرداخت كنند و به يك عقب نشيني حساب شده تن دادند. بلكه شايد جنبش توده‌اي به نوعي متفرق شود.

هرچند كه هيچگاه نبايد ظرفيت‌هاي جنايتكاري دولت‌هاي سرمايه‌داري را دست كم گرفت ولي بايد اذعان كرد اين حداقل كشته وزخمي و زنداني (كه همين حد هم خيلي زياد است) كم‌ضررترين و كم‌مخاطره‌ترين راهي بود كه مي‌شد بخشي از دستمزد و حقوق به يغما رفته خود را پس گرفت.

اين مسلما باعث تقويت روحيه اعتراضي توده‌هاي مردم شده و براي تعرضات آتي درس خوبي براي آنان خواهد بود. مسلما سرمايه‌داري الجزاير هيچ گاه مايل به يادآوري مجدد آن نخواهد بود.

اردن هم بعله!
كشور كوچك و بدون نفت اردن هم از دايره بحران سرمايه‌داري جهاني بيرون نمانده است.دامنه ي تاثيرات آن در زندگي روزمره ومايحتاج ضروري توده‌ها زودتر از هر جا نمايان شد. اعتراض گسترده‌ي مردم به بيكاري و گراني ابعاد وسيعي پيدا كرد و مردم به برخي از فروشگاه‌ها و... حمله كردند.

اين گام‌هاي اوليه با دشمني حكومت بطور مشخص روبرو شد كه شايد طبيعي باشد و خوشبختانه جريان اخوان‌المسلمين اردن هم در اظهارنظري عمومي اعلام كرد كه به هيچ وجه از اين اعتراضات پشتيباني نمي‌‌كند و چون دست به غارت اموال مردم(؟) مي‌زنند هيچ دخالتي در آن نداشته و ندارد.

در مورد كشور تونس والجزاير هم با خوشبختي بسيار اعلام شد كه هيچ يك از جريانات شناخته شده و گمنام اسلامي در آن نقش نداشته كه اين خود مي‌تواند يك نقطه قوت آنها به شمار رود. اما آيا آنها واقعا بي‌طرف باقي خواهند ماند؟ آيا اينان مبارزات مردم را دستمايه سهم خواهي و... نخواهندكرد؟ باور اين امر براي ما امكان‌پذير نيست!

عراق: تنهاكسي كه به ما... بود!
دولت جديد ائتلافي عراق هنوز نتوانسته كابينه‌ي خود را تكميل كند.اين دولت حتا قادر نيست آب و برق و بهداشت و مدرسه و نظافت و امنيت اوليه را براي مردم تامين نمايد.

در شرايطي كه جنگ ويرانگر وتجاوز امريكا طي ساليان گذشته تمام زير ساخت‌ها وصنايع و راه‌هاي ارتباطي و... را به شدت نابود كرده ومردمي چنين درمانده وفقر زده وبيكار با آن ذخاير عظيم و ثروت‌هاي كلان محروميتي دو چندان و باورنكردني را اجبارا تحمل مي‌كنند. آري در اين شرايط اسفناك كه ميليونها كودك و توده‌هاي محروم بمب و ترور وگرسنگي را هر روز تجربه مي‌كنند و اين يكي از دستاوردهاي سرمايه‌داري معاصر براي آنان است.

نيروهاي فعال كارگري و راديكال تصميم گرفتند براي خلاصي از اين وضعيت غيرانساني كارگران را به حقوق و وظايف و منافع خود آشنا كنند. اين گناهي نابخشودني به شمار مي‌رود. به اين خاطر كميته تحقيقات عراق به دستور دولت تشكيل شده است تا كارگران مبارز وفعالان كارگري را شناسايي و سپس دستگير وبعضا اخراج نمايد.

در اين رابطه حدود 500 نفر از آنان به همراه فعالين كارگري در ميدان فردوس بغداد تجمع كردند تا به اين وضعيت اعتراض كنند. اما با حمله وحشيانه ي شرطه‌ها (پليس و نيروهاي امنيتي عراق) مواجه شدند.

دولت دست نشانده‌ي نوري المالكي از نقطه‌ي مناسبي تثبيت خود را شروع كرده است! براي اثبات كارداني و لياقت خود نيروهاي چپ و راديكال هر چه آسيب بيشتري را متحمل شوند دولت عربستان تركيه و... كمك‌هاي جانبي و مشورت‌ها و حمايت‌هاي بي دريغ و فراوان خود را نثار خواهند كرد. اين معامله‌‌اي كاملا پرسود و به نفع همه جناح‌هاست.

امريكا مسلما به ظرفيت‌هاي ضد انقلابي آنان بيشتر توجه مي‌كند و اجماع جهاني و منطقه‌اي مرتجعين جهان سرمايه‌داري بيشتر حاصل مي‌‌شود. اما اين نوكران سرمايه بايد بدانند درست در شرايطي كه خيلي احساس قدرت و توانايي مي‌كنند، جنبش توده‌هاي گرسنه كه آتش زير خاكستر مي‌باشد تمام محاسبات آنان را برهم زده وشعله ي پروژه انقلاب نان از همه جا زبانه خواهد كشيد و شعله‌ور خواهد شد.

بسيار حيف است كه از عراق و توده‌هاي كارگر و محروم و جنگ‌زده صحبت به ميان آيد و از جلال طالباني حرفي نباشد. رييس جمهوري كه خود را سوسياليست ومخالف اعدام مي‌داند اما به نيروهاي كارگري و مبارز كشورش اجازه‌ي فعاليت و متشكل شدن داده نمي‌شود!! بارها در شهرهاي مختلف به تجمع و... كارگران و زنان و آزادي‌هاي فردي و... حمله مي‌شود! اين مساله هم درس جالبي براي ما دارد و نشان مي‌دهد كه حتا چپ ترين سوسياليستها عليرغم داشتن قدرت و نفوذ كلام و محبوبيت توده‌اي هر گاه بدون اتكا كامل به جنبش توده‌اي ومبارزه طبقاتي كارگران و بدون آگاهي و تشكل و مستقل آنها به قدرت برسند در بهترين حالت به آچار فرانسه پيچ و مهره‌هاي نظام سرمايه‌داري تبديل شده و يا به روغن‌كاري و تميز نشان دادن دستگاه عظيم سركوب تبديل ومشغول مي‌شوند.

جلال طالباني اگر نمي‌خواهد به اين سرنوشت دچار شود بهتر است بعد از استعفا در اسرع وقت هر چه زودتر جلد آخر خاطرات خود را كه مي‌تواند تماما به ماجراي حمله امريكا و توافقات پشت پرده و... آن اختصاص يابد بنويسد. شايد همان جلال طالباني سابق باقي بماند.

قطر: لقمه‌اي بزرگتر از دهان
چندي پيش در اقدامي بي‌سابقه و عجيب ميزباني مسابقات جام جهاني فوتبال در سال 2022 به قطر واگذار شد. علي‌رغم رقباي قدر و مطرح اين اقدام بسيار معني‌دار مي‌باشد.

با توجه به اينكه كشورهاي كره و ژاپن با آن درجه از مديريت و منابع و در سطحي پايين‌تر از سويس واتريش و لهستان يا اكراين مشتركا ميزباني مسابقات فوتبال در سطح جهاني و اروپا را برگزار كرده و يا خواهند كرد قطر با توجه به اينكه هيچ سابقه‌ي درخشاني در امر قهرماني وورزش حرفه‌اي ندارد موفق مي‌شود كه به تنهايي جام جهاني را برگزار كند. پس مي‌توان نتيجه گرفت اين جريان يك رويه معمول ورزشي نيست و اهداف سياسي خاصي مدنظر است. واقعا ماجرا از چه قرار است؟

مسابقات جام جهاني فوتبال كه هر 4 سال يك بار انجام و يك ماه طول مي‌كشد از پرجاذبه‌ترين، تاثير‌گذارترين، بحث‌انگيزترين و پربيننده‌ترين مسابقات ورزش جهان است. طبعا كشورميزبان بايد تمام آمادگي‌ها و شرايط مورد نظر را كاملا فراهم و اجرا كند. به اين خاطر تمام زير ساخت‌هاي اقتصادي اعم از امورمخابراتي ماهواره‌اي و تلويزيوني و توريستي و راه شهرسازي و... بايد به مدرن‌ترين شكل ممكن ساخته و پرداخته شود. ميلياردها دلار خرج ساخت استاديوم‌ها، هتل‌ها و خانه‌ها،مراكز تفريحي، فرودگاه و اينترنت بسيار پرسرعت و امنيت و نظافت واداره شهر و... با بالاترين استانداردها مي‌شود. هم اكنون شركت‌هاي آلماني مشغول ساخت يك مترو كاملا پيشرفته در شهر 1 ميليوني دوحه هستند.

معناي مشخص اين امر سرازير شدن پول و سرمايه گذاري و فعاليت انواع و اقسام شركت‌ها وموسسات داخلي و خارجي است. قطر هم قطعا همين هدف را دنبال مي‌كند. لذا تمام شروط فيفا را پذيرفته است. با توجه به اينكه مسابقات معمولا درهواي گرم تابستان برگزار مي‌شود وقطردر آن مقطع زماني از بدترين و گرم‌ترين آب و هوا برخوردار است و تضمين كرده است كه اقدام به خنك‌سازي تمام سطح شهر تا حدود 25درجه بنمايد!! واقعا كه دلارهاي نفتي چه‌ها نمي‌كنند.

بنابراين بايد منتظر بود كه شركت‌هاي امريكايي و اروپايي و ژاپني كره‌اي و.. كارهاي عمده ومديريت به سامان اين پروژه عظيم را برعهده گرفته ومثل هميشه با نيروي كار ارزان كارگران هندي، سريلانكايي،‌پاكستاني، فلسطيني، مصري و تعدادي از كارگران ارزان‌تر سياهپوست افريقايي ... جام جهاني فوتبال را به خوشي و خوبي برگزار و بعد از كلي هزينه‌، مقداري استاديوم و هتل و...مقاديري قابل توجهي سود هم براي ميزبان باقي بماند.

اين قسمت روشن و واضح ماجراست. اما در پي برگزاري اين مسابقات قطعا شاهد خواهيم بود كه شيوخ قطر نوع خاصي از مدرنيزاسيون كنترل شده را درتمام عرصه‌هاي سياسي اقتصادي به اجرا در آورند. كليد اين پروژه را حاكم كنوني كه بر عليه پدر خود كودتا كرد، از سال‌ها قبل زده است. در تمام مسايل سياسي منطقه حضور فعالي داشته و مي كوشد با برقراري نوعي رابطه سياسي ديپلماتيك به صورت لابي اسرائيل عمل كند و جايگاه جديدي را براي خود در نظام جهاني و منطقه تعريف وتثبيت كرده و قوام بخشد.

برگزاري جام جهاني در سال 2022 در آن موقع سال خيلي شرايط خاص و توقعات دارد. قطر مي‌ بايد بدون هيچ قيد و شرطي بپذرد كه هزاران نفر در خيابان و استاديوم‌ها هر طور كه دلشان مي‌ خواهند لباس بپوشند، تفريح وزندگي كنند كه اين لايه ظاهري ماجراست اما در آينده شاهد خواهيم بود كه مناسبات سياسي براي هماهنگي كامل جهت ورود قطر به اين مناسبات اقتصادي به شدت محتاج تغييرات است وبراي اين منظور به اقدامات معيني دست بزند.

اين پديده مسلما در مرزهاي كشوركوچك اما ثروتمند تر محدود نخواهد ماند و در نخستين مرحله كشورهاي امارات متحده عربي، كويت و بحرين وبه درجات كمتر وخاصي عربستان را هم تحت تاثير قرار خواهد داد. با اينكه تمام كشورهاي عربي درحو‌زه‌ي خليج فارس به خصوص از جنبه اقتصادي هيچ مساله و تضاد آشكاري با ورود و ادغام هر چه بيشتر سرمايه‌داري جهاني ندارند اما امور سياسي و فرهنگي نمي‌توانند براي هميشه و در دراز مدت و بطور كامل از اين پديده بدور بوده و خود را كنار بكشند. قطر آبستن تغيير و تحولات خاصي خواهد بود. قطر مي‌خواهد پوست بتركاند و از پيله‌ي قديم بيرون بياد.

مسوولان ورزشي و سياسي واقتصادي ايران خواستند جايگاهي هم براي ايران بعد از تعيين ميزبان در نظر گرفته شود. تاكيد شد با توجه به امكانات وضعيت جغرافيايي و تجارب!؟ ايران مي‌تواند بخشي از مسابقات را برگزار و در بازار اقتصادي هم سهمي براي ايران در اجراي پروژه اختصاص دهند كه با توجه به اوضاع واحوال كنوني امري بسيار بعيد است. و البته اينها را با نوع خاصي از حسرت (براي به بازي نگرفتن توسط سرمايه‌داري جهاني!) مشهودي مطرح كردند.

در يك برنامه تلويزيوني گفته شد: كشورهاي كوچك منطقه و جهان مي‌خواهند كه در مديريت جهاني ما!؟ آنها را هم سهيم كنيم و با ديالوگ و خنده مخصوص گفت به اصطلاح زنبيل‌شان را پشت در گذاشته اند تا نوبت‌شان شود! حالا روشن نيست كه چه كساني به دنبال زنبيل به دستان هستند!

ايران كه به گفته بعضي مسئولين قرار است در چند سال آينده جزء 5 قدرت برتر اقتصادي دنيا باشد! به هر حال شاهد خواهيم بود دور جديدي از ا انباشت سرمايه در منطقه آغاز شود.

اين بار كشورهاي جنوبي خليج فارس كه با نيروي كار ارزان كارگران مهاجر و با تكيه بر چاه‌هاي نفت وگاز ثروت‌هاي افسانه‌اي دست يافته اند بايد خود را برا ي هر تحولي آماده كنند. از درگيري منطقه‌اي بر سر كسب هژموني وسلطه سياسي و... تا كاهش نسبي قدرت شيوخ و خاندان سلطنتي و شاهزاده‌ها همه چيز ممكن است. از ايجاد نوعي پارلمان تا اسلام‌زدايي آشكار در بسياري از امور و قوانين و پذيرفتن بعضي از هنجارها ومعيارهاي زندگي مدرن هر چند با اكراه و كندي شرمگينانه!

همان گونه كه به خاطر بحران اقتصادي خبرهايي از مبارزات و اعتصابات كارگري در امارات وكويت و... به بيرون درز كرد. اين بار قطر در عين سرخوشي و سرمستي از جايگاه جديد جهاني و منطقه‌اي مي‌تواند شاهد بارقه‌هايي ازخيزش و اعتراضات هر چند محدود اما اين بار ازطرف كارگران مهاجري كه در سراسر منطقه خونشان در شيشه شده باشد. از هم اكنون ترس و لرز را در تمام شئونات ومناسبات و رفتارهاي دولت عربي مي‌توان ديد. عمر موسي دبيركل مصري اتحاديه عرب گفت: ”تا دير نشده فكري براي مردم محروم بكنيد.“

افغانستان: اينجا كابل است نه تهران
هفته‌ي گذشته كابل شاهد تظاهرات عده‌اي از مردم افغانستان بود. اين عده در اعتراض به سياست‌هاي جمهوري اسلامي به خاطر عدم اجازه براي ورود وخروج تانكرهاي حامل سوخت به بهانه‌ي نرسيدن سوخت، به نيروهاي ناتو كه باعث گراني ده درصدي اين مواد و موجب مشكلات زيادي براي آنان شده يعني همان تحريم اقتصادي و همچنين اعدام مردم افغان و بدرفتاري با آنها در زندان‌هاي جمهوري اسلامي در جلوي سفارت ايران تجمع كرده و با سنگ و رنگ و تخم مرغ به سفارت حمله و با پاره كردن عكس رهبران و مسولان دولتي ايران وحمل پلاكاردهاي مختلف اعتراض خود را نشان دادند. يكي از شعارهاي آنان اين بود:
”مرگ بر طالبان چه در كابل چه تهران“

بعد از اين واقعه سفارت ايران ضمن محكوم كردن اين اعمال خواستار برقراري امنيت و دستگيري و محاكمه حمله كنندگان شد. در تهران نيز سفير افغانستان به وزارت خارجه احضار و مراتب اعتراض رسمي و مجدد ايران به وي ابلاغ شد. تا اينجا به قول معروف ”زدي ضربتي ضربتي نوش كن“، تعادل نسبتي را برقرار كرد. اما رفيع فردوس مشاور حكومت افغانستان در پاسخ ايران گفت: اينجا كابل است نه تهران كه در روز روشن مردم را در خيابان دستگير مي‌كنند و سايت‌ها را فيلتر مي‌ كنند و از اوين و.... خبري نيست. مردم افغانستان حق دارند بر طبق مواد تصريح شده در قانون اساسي به هر مساله‌اي اعتراض كنند و تظاهرات داشته باشند. آزادي افتخار ماست!

با اينكه دولت ايران نسبت به اين موضوع سكوت كرد اما آن اقدامات وا ين بلبل ‌زباني هزينه‌هايي را به زيان طرف افغان حتما به دنبال خواهد داشت. در گذشته نه چندان دور كرزاي و مشاورش و همچنين دولت ايران رسما قبول كردند كه در سفرهايشان پول نقد رد و بدل كرده اند. حالا؟! نمك به حرامي تا اين حد!؟ احتمال مي‌رود كه طي چند وقت آينده چند تظاهرات ”خودجوش“ از همان نوع‌هايي كه قبلا مقابل سفارت‌خانه‌هاي مختلف صورت گرفته با قطعنامه‌ها و پلاكاردهاي كاملا يك شكل و بعضا يك رنگ و با حضور و آمادگي كامل صدا وسيما بخصوص برنامه 20:30 صداي وسيما!) در شهرهاي مختلف از قبيل تهران، قم مشهد و زاهدان و اصفهان با حضور كفن‌پوشان صورت گيرد كه در آن سرسپردگي كرزاي و در راستاي منافع امريكا بودن آنان تكرار و درعين حال خواستار اخراج وسيع كارگران ”غير مجاز“ افغان و ... گردند. تظاهركنندگان شعار خواهند داد:“كار براي ايراني نه كارگر افغاني“ و يا ”كارگر غيرقانونی افغاني اخراج بايد گردد“، ”قاچاقچي مسلح اعدام بايد گردد“ و ”كرزاي حيا كن افغانستان را رها كن“.

ايران هم در راستاي لبيك به ”نداي مردم“ عده‌اي از كارگران افغان را با زن و بچه مورد عنايت ويژه قرار خواهد داد. جل و پلاس‌شان را جمع وجور كرده و آنها را روانه ي شهر و ديار پر از بيماري و بيكاري وناامني و بمب و فقر وگرسنگي و سرما خواهد كرد. بر سختگيري معمول در رابطه با آموزش كودكان افغان خواهد افزود و تعداد هر چه بيشتري از امكان و ادامه تحصيل (به خاطر شهريه‌هاي بالاتر و همچنين عدم دريافت حداقل همان يارانه نقدي و پول آب و برق و نان و سوخت گران‌تر) محروم وبه خيل كودكان كار و خيابان مداوما افزوده خواهد شد. به پرونده‌ي عده‌اي از حدود 3000 نفري هم كه در ايران زير حكم اعدام به سر مي‌برند سريع‌تر رسيدگي خواهد شد!

موشك جواب موشك: بالاخره هرچيزي حد و حساب وكتابي دارد و هر عملي عكس‌العملي و چه ديواري كوتاه‌تر از كارگران افغاني.

هیچ نظری موجود نیست: