یکشنبه، بهمن ۲۴

طرحي نو بايد در انداخت

چند خبر:

با حكم دستگاه قضايي اداره اوقاف شهرستان سنندج باهمكاري شهرداري 3400 اصله درخت را براي تصاحب و تمليك يك قطعه زمين قطع كردند. اين قطعه زمين 5 هكتاري روبروي اداره محيط زيست كردستان قرار دارد! (روزنامه شرق 20دي ماه 89 ص20)

تجار و شركت‌هاي ايراني با واردات مقدار زيادي عسل صنعتي و ارزان قيمت از چين كه تماما آلوده واز پسمانده‌هاي صنايع نساجي چين تهيه شده‌اند را به طور گسترده توزيع كرده‌اند و از مردم خواسته مي‌شود از مصرف آن خودداري كنند. (گزارش خبري شبكه 2 سيما ساعت 22 و سي دقيقه 23 دي ماه 89)

تاييد بيماري مشترك انسان و حيوان به عنوان مرگ ببر سيبري سلامت بازديدگنندگان و كاركنان باغ وحش درخطر است.(شرق 22 دي ماه 89 ص 19) چند شير هم به خاطر بيماري مشمشه به هلاكت رسيدند.

آتش‌سوزي وسيع و طولاني مدت در جنگل‌هاي گلستان، ابر شاهرود، كردستان وكوه‌هاي زاگرس. از بين رفتن جنگل‌هاي حرا در كيش و قشم... (تمامي جرايد و رسانه‌ها)

خشك شدن درياچه پريشان در استان فارس، خطر خشك شدن ايجاد نمكزار وسيع به جاي درياچه اروميه در سال‌هاي آتي، آلودگي هواي تهران اصفهان اراك، مساله آب‌هاي ‌آلوده تهران...

با كشته شدن يك محيط بان در سيستان وبلوچستان در روزهاي اخير تعداد كشته شدگان محيط بان به 107 نفر رسيد. اين محيط بانان با كمترين حقوق وابتدايي ترين امكانات وعليرغم خطرات فراوان توسط شكارچيان و قاچاقچيان عرصه‌هاي گوناگون به خصوص قطع كنندگان درختان جنگلي به قتل مي‌رسند. (گزارش خبري بي بي سي 24 دي ماه 89)

اين ليست را مي‌توان ادامه داد. وسعت تخريب محيط زيست و بالطبع تهديد سلامت مردم و اوضاع فاجعه بار وحشتناكي را در تمام ابعاد زندگي رقم زده است. رييس توسعه پايدار شهرداري تهران در همشهري 19 خرداد مي‌نويسد: ”ميزان تلفات آلودگي هواي تهران بيشتر از تلفات جنگي است.“

علي‌رغم وجود صدها موسسه و نهاد و ارگان دولتي وافراد مسوول در تمام اركان اين سيستم شاهد هيچ گونه برنامه و طرح اصولي و جدي براي متوقف ساختن اين روند و بهبود زندگي مردم نيستيم و محيط زيست و سلامت اصولا هيچ اولويتي براي آنها نداشته و ندارد. از گمرك تا اداره استاندارد و سازمان‌هاي محيط زيست ومنابع طبيعي ووزارت بهداشت و ستاد حمايت از مصرف‌كنندگان و... هيچ درجه‌اي از پاسخگويي شفاف و درست را براي اعمال خود نه تنها انجام نمي‌دهند بلكه با لطايف‌الحيل وتوجيهات مختلف از زير بار آن شانه خالي مي‌كنند و حتا سوال‌كنندگان و پيگيران ماجرا تحت تعقيب و اذيت و آزار قرار مي‌گيرند.

مثلا به مورد دوم دقت كنيد: مشتي تاجر و سرمايه دار آزمند يك عسل مسموم و فاسد و ارزان‌قيمت را براي مصرف مردم زحمتكش از ده‌ها هزار كيلومتر دورتر وارد ايران كرده و آن را وسيعا توزيع مي‌كنند. از هفت خان بنادر و گمرك واداره استاندارد و وزارت بهداشت و درمان و پليس راه و ... رد مي‌كنند و با شركاي كثيف و جنايتكارشان در شركت‌هاي چيني و... سودهاي كلان مي‌برند، تازه تلويزيون مي‌گويد ”مردم نخرند“. معلوم نيست اگر كسي متوجه اين هشدارهاي پوچ و توخالي نشود تكليفش چيست؟

چه كسي پاسخگوي سلامت وخطرات حتمي و محتمل آن براي مردم و به خصوص كودكان آينده اين كشور است؟ به راستي اين بي‌توجهي معني‌دار به زندگي و سرنوشت و سلامت ميليون‌ها انسان از كجا نشات مي‌گيرد؟ اين مقدار زير پا نهادن حقوق مسلم و ابتدايي تمام شهروندان براي چه و تا به كي؟ اين همه ادعا و تبليغات پيرامون ”عدالت و مهرورزي“ واقعا چقدر تهوع‌آور مي‌نماياند؟ در ذهن و فكر خود اداره جهان را فقط براي چند روز با مديريت نوع كنوني ايراني مجسم كنيد! نمي‌دانم براي اين جهان از غصه بايد گريست يا از خنده روده بر شد؟ يا...؟!

تمام فعاليت‌هاي اقتصادي اعم از كليه امور توليدي، تجاري و مالي در تمام زمينه‌هاي صنعتي كشاورزي وخدماتي و... در نظام سرماي‌داري با يك هدف صورت مي‌گيرد كسب سود و درآمد به هر شكل و صورت ممكن. اين قانون اساسي بي‌چون و چراي تمام نظام‌هاي سرمايه‌داري در چهار گوشه جهان است. تازه در ايران به علت شرايط خاص سرمايه‌داران با بربريت و توحشي مثال زدني توقع دارند اين سود در كوتاه ترين زمان را به كمك و با حمايت كامل دستگاه‌هاي دولتي و.. با بيشترين درصد ممكن كسب و به اصطلاح بار خود را ببندند. و هيچ حدي از مزاحمت و پرسشگري را هم برنمي‌تابند و با كمك شدت و حدت وكنترل تمام عيار روزنامه و راديو تلويزيون و فيلترينگ و ممنوع كردن هر نوع تشكل به درد بخور و فعاليت سياسي و اجتماعي و زهرچشم گرفتن از فعالين عرصه‌هاي مختلف با حبس‌هاي طولاني مدت وشكنجه و تهديد و... اهداف غيرانساني خود را متحقق مي‌سازند. دراين رابطه كوه، جنگل، دريا، رود، خاك؛ پرنده و درنده و چرنده و.. هم به هيچ وجه در امان نبوده و نيستند. نيازهاي انساني سلامت و آينده اين خيل عظيم فقط آنجايي مد نظر است كه سود را با چالش جدي و يا گرفتاري‌هاي معيني روبرو ساخته باشد. آن هم مشروط به آنكه تعدادي زياد انسان‌هاي متحد را كه راسا براي بهبود وضعيت وارد صحنه شده باشند جلوي خود ببيند و صد البته اگر متشكل و آگاه و... نباشند، اگر فشار آنها همه جانبه و پيگير نباشد و ده‌ها اگر اماي ديگر بازهم به نتايج دلخواه مورد نظر خود نخواهند رسيد!

كمپاني‌ها،‌ حكومت‌هاي رنگارنگ سرمايه‌داري وسرمايه‌داران اينجا وآنجا بارها وبارها امتحان خود را پس داده‌اند. آزموده را آزمودن خطاست. پس نبايد سرنوشت و زندگي خود را تابع تصميمات و سود آنها كنيم. اين اوضاع و احوال مختص ايران نبوده و نيست محدود به اين قرن و اين زمانه نيست. اين از نژاد مذهب و عقيده و فرهنگ و يا نيت خوب يا بد اين يا آن شخص خاص ناشي نشده است. اين فجايع حتا دهها برابر بيشتر و زيانبارتر و در تمام دوران سرمايه‌داري از ابتداي پيدايش با آن عجين بوده‌است. ساده ومختصر به همان كسب سود مربوط است. سرمايه‌داران براي كاهش هزينه‌هاي خود به محيط زيست وسايل متنوع آن به چشم يك كالاي لوكس وغير ضروري وتجملي برخورد مي‌كنند. بنابراين تا هنگامي كه تحت فشار اراده‌ي همگاني وخواست عميقا اصولي آنها قرار نگيرند هزينه‌هاي اين امور را نمي‌پردازند. چاره‌اي هم نمي‌انديشند وبه آن گردن نمي‌دهند. هر چند تمام هزينه‌ها و...از دسترنج كار و زحمت فراوان خود آنها كسب شده باشد.

به عنوان مثال از اواسط قرن 19 به بعد شهر لندن ورود خانه تايمز در آن به خاطر توسعه بي‌امان سرمايه‌داري از آلوده‌ترين شهرهاي صنعتي به شمار مي‌رفت بر اثر فعاليت‌هاي گوناگون كارخانه‌ها و...همچون تهران از داشتن حتا هواي پاك و نسبتا مطلوب هم محروم بود ولي به خاطر مبارزات پيگيرانه و فعاليت‌هاي متنوع توده‌هاي كارگر و زحمتكش و همچنين انجمن‌هاي مختلف كارگري وزنان و زيست محيطي وروشنفكران و... كمپاني‌ها و سرمايه‌داران و دولت مجبور شدند هزينه پاكسازي و بهسازي شهري را كه به يك زباله داني متعفن بزرگ تبديل كرده بودند را بپردازند. و شهر لندن از آن وضعيت بحراني وكثيف خلاص شد. گازهاي متصاعد شده از دودكش‌ها با فيلتر‌هاي قوي و مناسب و فاضلاب‌هاي صنعتي و پسماندها و ضايعات صنعتي به گونه‌اي علمي تحت كنترل در آمد و با جلوگيري ازتخريب ونابودي جنگل‌ها وعدم آلودگي رودخانه‌ها و دريا روند زندگي انسان تا حدودي كيفيت قابل قبولي پيدا كرد. اما سرمايه‌داري هميشه خصوصيات ضد‌انساني خود را حفظ مي‌كند تا جايي كه هم اينك با بهره‌برداري درحقيقت سوءاستفاده از علم و تكنولوژي هر چند يك بار همچون اسلاف همنوعان خود در سراسر گيتي با هزاران دوز و كلك سعي در بازگرداندن آب از جوي رفته مي‌كنند.

همين نشان مي‌دهد كه هيچ درجه از اعتماد به آنان و غفلت از عمل‌كرد برنامه‌هاي آن جايز نيست. چندي پيش اثبات شد كه گاوداري‌هاي بزرگ و صنعتي باخوراندن سيستماتيك و مثلا علمي نوعي ذرت باعث چاقي مفرط گاوها شده و عملا در پيدايش بيماري‌هاي مختلف در انسان‌ها در نقاط مختلف سهم عمده‌اي دارند. گوشت‌هاي آلوده به جنون گاوي و... در فرانسه وهلند و آلمان و بلژيك و ايرلند و... احتياجي به گفتن ندارد. اگر در گذشته‌هاي دورسرمايه‌داران خرده پا و بعد بزرگ پا حقه‌ها كلك‌هاي متداول آن زمان به قول معروف آب به شير مي‌بستند اينك با جهاني شدن به ترفند‌ها و حيله‌گري‌هاي جهاني و پيشرفته‌ي علمي هم مجهز شده است.

آلمان كه در روزهاي اخير بحث كثافتكاري آن در توليدمواد غذايي از پرده بيرون افتاده است مثال خوبي براي ماست. اگر در آلمان اين رسوايي در شكل گسترده مطرح شد اما در ايران ”وزرات بهداشت و سازمان دامپزشكي سكوت كردند“. توجه كنيد: ( شرق 20دي ماه 89 ص 19)

”سناريوي 77 برابري توكسين در تخم‌مرغ آلماني بيشتر از حد مجاز وحشت را به سراغ مردم آلمان آورده است. اكنون اغلب آلماني‌ها در حال محاسبه هستند كه به صورت مستقيم چه ميزان تخم‌مرغ و يا فراورده‌هاي آن را خورده‌اند. آيا به ميزان كافي سم وارد بدن‌شان شده است يا خير... اين ماده شيميايي تا سال‌ها دولت آلمان را درگير خواهد كرد. بسياري از فعالان سلامت اعلام كرده‌اند بايد نسبت به شركت توليد‌كننده پودر چربي و همين طور برخي از مسوولان دولتي اعلام جرم شود. طبق پيش‌بيني شركت‌ هارلز اند جنتر كه اين بحران را براي آلمان رقم زده است ظرف چند روز آينده ورشكسته خواهد شد.

اين شركت در ابتدا دليل اين رخداد را سهل انگاري عنوان كرد، اما به تدريج پذيرفت كه مدتهاست محصولات پرخطر را به بازار آلمان روانه كرده است... در واقع پودر چربي به صورت غيرمستقيم در توليد تخم‌مرغ نقش دارد و مزرعه‌داران آلماني بي‌خبر از همه جا اقدام به خريد غذاي آماده براي پرندگان خود كرده‌اند. ... كارشناسان معتقدند‌ ”هارلزي‌ها“ از روغن بازيافتي صنعتي در توليد پودر چربي استفاده كرده‌اند (واقعا در بيشرمي و وقاحت با واردكنندگان وسرمايه داران ايراني و چيني مو نمي‌زند) شركت‌ هارلز در آخرين اظهارنظر عنوان كرد كه اين تصور وجود داشته كه اضافه كردن ضايعات سوخت فسيلي(نفت ومشتقات ان) به پودر چربي خطري براي سلامتي ندارد!! دولت آلمان در حال معدوم‌سازي گسترده در مزارع طيور اين كشور هستند(عجب چرا معدوم‌سازي؟ با ماموران خريد و تجار محترم ايراني تماس بگيريد- ضمن واريز وجوهات حق كميسيون مربوط) درست مثل خريد و فروش پروژه ماهيان آلوده سالمون آرژانتيني و ... در چند سال پيش كه آنها را با نرخ ارزانتر خيلي سريع به فروش رساندند و يا براي نشان دادن چهره‌ي انسان‌دوستانه و مهرورزانه هم كه شده آنها را براي گرسنگان كنيا و سومالي وافغانستان و‌هاييتي و كامبوج و... ارسال كنند!!)

هر چند در ابتدا اعلام شد تنها حدود سه هزار تن پودر چربي آلوده مصرف شده اما اين عدد ظرف دو روز به 150 هزار تن رسيد!... شايد براي برخي كه اخبار آلودگي تخم‌مرغهاي آلماني را دنبال مي‌كنند جالب باشد كه بدانند وضعيت ماده شيميايي ديوكسين در تخم‌مرغ‌هاي ايراني چگونه است؟ حقيقت آن است كه تا كنون بررسي نشده است اما فعلا هيچ چيزي مشاهده نشده است( خوب وقتي بررسي نشده چطور چيزي مشاهده شود؟)

آلودگي اخير در آلمان توسط بازرسان محلي دولتي در آزمايش‌هاي اتفاقي كشف شده است . تحقيقات در انگلستان نشان داده است كه يك كارخانه توليد كيك و بيسكوييت در اين كشور از پودر چربي آلوده آلماني استفاده كرده است. با اعلام اين خبر پرونده آلودگي تخم مرغ پا از مرزهاي آلمان فراتر نهاده است. شايد رخداد چنين اتفاقي دركشورهاي اروپايي بتواند انگيزه كنترل بيشتر محصولات غذايي با منشا دامي و... حتا باقيمانده‌هاي دارويي وآنتي بيوتيكي باشد( همانجا ص19)

با عرض پوزش فراوان به خاطر اين نقل قول طولاني حتما تاييد مي‌كنيد كه اين مساله در ايران مي‌تواند چه پيامدهاي ناگوار و غير قابل تحملي داشته باشد. كشوري كه اخيرا در رابطه با مساله فساد و شفاف‌سازي از طرف نهادهاي بين المللي رتبه 157 يعني پايين‌تر از سودان وافغانستان وكره شمالي را كسب كرده است!

اين نهادها با بررسي كارآيي دولت‌ها وهمچنين وضعيت بحران اقتصادي واوضاع سياسي و همچنين وجود ياعدم آزادي‌هاي مدني و ... به امريكا رتبه 17 و كشور نروژ رتبه‌ي اول را كسب كرده‌اند، اگر خوب دقت كنيم متوجه مي‌شويم كه با توجه به فساد گسترده موجود طنز مطرح شده در نقل‌قول فوق چه بار و معناي عملي پيدا مي‌كند و بدين خاطر نه تنها طنز نيست بلكه حقيقت دردناكي است كه ممكن است همين الان كه ما مشغول نوشتن يا خواندن اين سطور هستيم بعضي از دست اندركاران با شركت‌هاي الماني نامبرده معامله مورد نظر را جوش داده و سود خودرا هم رديف كرده باشند و تخم‌مرغ‌ها و ساير محصولات وهمچنين مرغ‌هاي ناسالم را با ذبحي كاملا اسلامي و مطهر و حلال مثلا از مالزي و اندونزي وارد كرده باشند. نمونه‌ي آشكار واردات انواع برنج‌هاي آلوده از هندوستان و دعواي زرگري مجلس و وزارت بهداشت هم شاهد خوب گفته‌هاي ماست. با توجه به اينكه در زمينه‌هاي شاخص‌هاي پايدار محيط زيست نيز به رتبه 146 يعني پايين تر از بوركينافاسو و چاد و آنگولا و... تنزل كرده است سوال اساسي اين است كه به چه چيزي وچه كسي اميد و اعتماد داشته باشيم؟

هيچ معجزه و فريادرسي در كار نيست، پس بايد آستين‌ها را بالا زد. فعالين و دوستان كارگر و دانشجويان مبارزه خلاصه زنان و مردان شرافتمند اين سرزمين بايد همه وهمه بدانيم عملكرد و همت ما در مجموع تعيين‌كننده تكليف ما خواهد بود. پس همه باهم فرياد بزنيم و به مسايل با توجه عميق وهوشياري كامل نظر بياندازيم.خواستار نظارت بازرسي و بازبيني وموشكافي در همه چيز وهمه جا باشيم. بدون اعتراض گسترده و هدفمند كاري از پيش نخواهد رفت وچيزي تغيير نكرده و درست نخواهد شد. پس به قول معروف ضرب المثل ”كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت“ مي‌تواند شعار مطلوب وعملي و راهنماي عملي ما باشد.

بنابراين بايد خود را به هر صورت و شكل ممكن، به بهترين وچه ممكن متشكل نمود. نهادهاي مردمي و مجامع عمومي انجمن‌ها و جمعيت ‌ها وكانون‌هاي مستقل بهترين ابزار ماست. ضروري است كه از فعاليت‌ها،‌ اقدامات بشردوستانه‌ي كساني كه در اين گونه انجمن‌‌ها به خصوص مدافعان محيط زيست ، زنان و كودكان، فعالين كارگري در سنديكاها و ساير تشكل‌هاي كارگري و راديكال و نهادهاي مدني و اجتماعي و انساني حمايت همه جانبه پشتيباني فعال صورت بگيرد. اگر جهنم رقم‌زده كنوني را دون شان انسان مي‌دانيم از حق و آزادي فعاليت سياسي وحق برپايي تشكل‌ها ومشخصا از آزادي زندانيان سياسي و فعالين عرصه‌هاي اجتماعي و... با نهايت توان دفاع و پشتيباني كنيم.

اگر از آلمان اين خبر هولناك و دردآور به بيرون درز مي‌كند با جرات مي‌توان ادعا كرد كه اوضاع در كارخانجات توليدمواد غذايي و ... ايران بسيار وخيم و بدتر مي‌باشد.اگر كارخانجات توليد نوشابه و شكلات (يكي از كارخانجات شكلات‌سازي ايران چندي پيش استفاده از جربي صنعتي را براي مصارف شيريني وشكلات سازي رد كرده و آن را بعيد دانسته است.) كنسرو ،‌رب كمپوت و پفك و چيپس و لبنياتي و بيسكويت سازي و كالباس وسوسيس و لوزم بهداشتي وآرايشي و صدها نمونه‌ي ديگر موردنظارت ودقيق و بازرسي نهادهاي مردمي و بي‌طرف قرار بگيرد، مصمئنا گوشه‌اي از عمق فاجعه برملا مي‌شود. بر طبق نظر كارشناسان ومتخصصان و پزشكان در بيشتر كارخانجات از مواد شيميايي و خطرناك نگهدارنده حجم دهنده، رنگ شونده، و ضد كپك و... كه همگي كاملا و كلا سرطان‌زا هستند استفاده وسيع مي‌شود. اكثر رب گوجه فرنگي توليد كارخانه‌هاي داخلي به صورت بشكه‌هاي بزرگ از چين وارد شده و در ايران تنها در قوطي بسته بندي مي‌شود. حتا آب مصرفي و شير هم مستثني نيستند و در معرض انواع خطرناك اين نوع مواد هستند، كارخانجات چيني چندي پيش اعتراف كردند كه در شيرخشك كودكان از ملانين استفاده مي‌كردند و حتما از اين كالاي بسيار خطرناك به ايران هم وارد شده است!!

سرمايه‌داران با بي‌رحمي و قساوتي دو چندان در يك رقابت تنگاتنگ و فشرده براي كسب بيشترين درصد از بازار تمام مردمي ايران را به مثابه نشانه ثابت مورد هدف وحشيانه قرار داده‌اند. هيچ چيزي براي آنها مهم نيست. نمونه‌هاي اتومبيل‌هاي توليدي در ايران با آن كيفيت پايين و قيمت‌هاي سرسام آوركه با آتش گرفتن مداوم پژو 405 و ساير محصولات ايران خودرو و همچنين تصادفات زياد و كشته‌هاي فراوان (كه از دلايل مهم آن، كيفيت پايين قطعات و عدم ايمني سيستم ترمزها مي‌باشد) همچنين فاضلاب و گوگرد مجتمع پتروشيمي ماهشهر كه به دريا ريخته و ماهيان آنجا را آلوده كرده و منجر به تولد صدها مورد نوزاد ناقص العضو و عدم باروري شده است. بنزين‌هاي توليدي كنوني، كه اوضاع مرگبار در تهران و... بخشي از آن است، تنها موارد اتفاقي و گذرا نيستند. ايران يكي از ده كشور آلوده‌كننده‌ي محيط زيست در جهان است.

درنگ جايز نيست، همگان منجمله كليه فعالان محيط زيست و فعالان سلامت و دوستداران طبيعت و مدافعين حقوق زنان وكودكان و تمام انسان‌هاي مترقي خلاصه همه‌ي آناني را كه تسليم نشده اند، همه‌ي آنهايي كه زندگي را دوست دارند و تمام آناني كه يك زندگي انساني و خوب را حق مسلم و بي چون و چرا براي خود و ديگران مي‌دانند كليه‌ي كساني كه از سرطان و افسردگي و دود و هر نوع آلودگي در عذاب هستند حتا كساني كه به فكر حمايت از حيوانات و حقوق آنها هستند، خلاصه همه و همه را فرا مي‌خوانيم تا دير نشده متحد شوند و دست به كار شوند. واقعا خطر اضمحلال و تلاشي نزديك‌تر از آني است كه فكرش را بكنيم!

مي‌دانستند دندان براي تبسم نيز هست و
تنها
بردريدند
***
چند دريا اشك مي‌بايد
تا در عزاي اردو اردو مرده بگرييم؟
چه مايه نفرت لازم است
تا بر اين دوزخ دوزخ نابه‌كاري بشوريم؟

(دفتر يكم مجموعه آثار شاملو ص 1022)
—————————————————
درخواست:
از كارگران، مهندسان، تكنيسين‌ها و پرسنل آزمايشگاه‌ها و ساير انسان‌هاي دلسوز و دردمند تقاضا مي‌كنيم گزارش و اطلاعات و اخبار خود را پيرامون اين گونه توليدات و چگونگي مراحل توليد و مواد مصرفي و... به طور مستند در اختيار عموم و همچنين اين نشريه قرار دهند.
روشنگري در اين امور مطمئنا منجر به تقويت و رشد آگاهي مردم شده و سرمايه داران و دستگاه‌هاي حكومتي را افشا و مجبور به پاسخ‌گويي خواهد كرد و حتما بهبود شاخص‌هاي محيط زيست و سلامت مردم را در پي خواهد داشت.

هیچ نظری موجود نیست: