شنبه، دی ۴

سرمقاله: 16 آذر هم چنان موتور محرکه خواست‌های مردم است

به نظر می‌رسید که حرکت‌های سال گذشته، که به بهانه اعتراض به نتایج انتخابات آغاز شده بود، قدری فروکش کرده باشد. این فروکش از آنجا بیشتر نمایان می‌شد که کاندیداهای معترض به انتخابات، صراحتا از مردم خواستند که در تظاهرات بدون مجوز شرکت نکنند و به دلیل این که وزرات کشور مجوز اعتراض نداده است، مردم را از شرکت در اعتراضات منع کردند. اما دانشجویان نشان دادند که به هیچ وجه منتظر مجوز کتبی برای بیان اعتراضات‌شان نیستند.

چرا دانشجویان موتور محرک این حرکت اجتماعی هستند؟ دانشجو با وضعیت ویژه ای که دارد، همواره می‌تواند محور تقاطع خواسته‌های اقشار مختلف مردم باشد، چرا که دانشجو، خود نیروی کار آینده است. او اکنون زندگی می‌کند و به آینده‌ای که از آن اوست، نظر دارد. دانشجو خود می‌داند که آیینه خواست‌هایی است که پیش چشمش قرار دارد.

دانشجویان به خصوص در کشور ما، آیینه تمام‌نمای خواست‌های مردم هستند. چرا که دولت مردان و صاحبان قدرت، فرزندان خود را کمتر به دانشگاه های داخل کشور می فرستند. البته نه به طور مطلق، بلکه غالبا فرزندان دولت مردان و صاحبان سرمایه و قدرت، ترحیج می دهند در کشورهای فخیمه و ماورا بحار، زندگی و تحصیل کنند. سال گذشته آماری که مبنی بر وجود 4500 آقازاده در لندن منتشر شد، بیان گر همین وضعیت است.

اگر هم آقازاده‌های درجه 2 در دانشگاه‌های داخلی مشغول به تحصیل شوند، میان آنها و توده دانشجویان، به سرعت فاصله می‌افتد، زیرا آنان خود را از جنس دیگر می‌دانند. البته این مساله تقصیر آن آقازاده ها نیست، بلکه شکاف طبقاتی در جامعه، این وضعیت را تحمیل می‌کند.

علاوه بر موارد فوق، اصولا فرزندان صاحبان قدرت و سرمایه، چندان لزومی به کسب علوم و ادامه تحصیل نمی‌بینند، زیرا آنان در زندگی روزمره خود، بی‌نیاز از کسب تخصص‌اند. در حقیقت کسب تخصص را، تنها زمینه‌ای برای انتخاب کار و شغل مناسب می‌دانند که البته شغل و کار برای آنان، از همان دوران تحصیلات دبیرستانی، پیشاپیش فراهم است.

در نتیجه توده دانشجویان، بیان گر بخش‌ های مختلف مردم عادی جامعه‌اند. آنان که هیچ پشتوانه و تضمینی برای شغل آینده خود ندارند و چاره‌ای هم جز کسب تخصص برای تامین آینده فرزندان‌شان ندارند. بی‌جهت نیست که آمارها نیز گویای همین مساله است که دانشجویان، چه در دانشگاه‌های دولتی و چه خصوصی، با اکثریت بالایی، از طبقات متوسط و پایین جامعه هستند که با سختی و زندگی ساده، آشنایی کامل دارند. آنان طعم تلخ فروش نیروی کار توسط پدران و مادران شان را چشیده‌اند و به خوبی اختلاف طبقاتی و استثمار را درک می‌کنند.

از منظر دیگر، دانشجویان در رده‌های مختلف نیروی کار آینده هستند که آموزش‌دهندگان آنان و صاحبان قدرت، آنان را برای تداوم و تضمین گردش چرخ آینده جامعه، در نظر دارند. قدرت مندان و صاحبان سرمایه نیز به دانشجو، به عنوان نیروی کار آینده نگاه می‌کنند که باید مطیع و سربه زیر بوده و آموزش‌های خاص طبقاتی را جذب کند تا بتواند در آینده، برای افزایش سرمایه آنان و تولید ارزش افزوده برای شان، کار کند. در نتیجه تمام توان شان را به کار می‌گیرند تا از دانشجو، نیروی مناسب را برای گردش چرخ نظام طبقاتی فراهم سازند.

بدین ترتیب دانشجو در معرض دو کنش واقعی جامعه قرار دارد:

از طرفی، تلاش نیروهای واپس گرا در آموزش و تربیت او، برای تبدیلش به نیروی مطیع و سر به راه است و در این زمینه تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا او را برای آینده آماده کرده و از او نیروی مناسب برای گرداندن چرخ ها به کام خود بسازند.

از طرف دیگر، دانشجویان که اکثریت بالای آنان برآمده از طبقات مزدبگیر و زحمت کش جامعه هستند، آینده خود را در آینه نسل گذشته خود می‌بینند که باید حداقل سی سال پس از پایان تحصیل، جان بکنند تا سرمایه‌داران را سرمایه‌دارتر کنند و منصب صاحبان قدرت را تضمین هم کنند.

این مساله را حتا در اعتراضات اخیر دانشجویی در اروپا شاهد هستیم. دانشجویان در فرانسه به قانون افزایش سن بازنشستگی، به همراه کارگران شاغل اعتراض کردند، همان گونه که در انگستان نیز به خصوصی سازی آموزش و پرورش و در یونان و...، به وضعیت اشتغال و تورم و ... معترض شدند. هر چند همان طور که گفته شد، وضعیت دانشجویان در ایران، به خاطر فاصله بیشتر طبقاتی، شرایط ویژه ای نیز دارد.

به هر روی، شرایط فوق که دانشجویان را در معرض کشاکش طبقاتی قرار داده است، دانشگاه را به صورت آینه‌ای از خواست‌های جامعه در آورده است. هیچ جنبش اجتماعی، بدون حضور دانشجویان به منصه ظهور نرسیده است و هیچ حکومتی، بدون در نظر گرفتن خواست‌های دانشجویان، نتوانسته است برنامه‌های خود را به پیش ببرد. به همین جهت، نوک پیکان حمله سرکوب گران، همواره به طرف دانشجویان بوده است و درجه سرکوب و اختناق در جامعه را، می‌توان از شرایط حاکم بر دانشگاه ها مشخص کرد.

ناتوانی قدرت مداران در مهار جنبش دانشجویی، بیان گر آن است که خواست‌های مردم، هم چنان به رغم دستگیری، زندان، شکنجه، تجاوز و کشتار در سال گذشته، هم چنان پابرجاست. دستگیری‌های گسترده و زندان درمانی و انواع و اقسام فشارها نتوانسته است جنبش مردمی را مهار کند. چراغ سبز اقتدارگرایان به سرمایه‌داران و قدرت مندان جهانی و اجرای طرح هدف مند کردن یارانه ها(حذف سوبسیدها) نیز نتوانسته است هیچ مشکلی را برای آنان در داخل حل کند. آینده نیز ثابت خواهد کرد که ترفندهای مقابله با جنبش مردمی و در قلب آن جنبش دانشجویی، ناکارآمد خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست: