دوشنبه، اردیبهشت ۲۷

هر كسي هم رزمي، هم خشمي، هم رنجي دارد

ویکتور خارا/ احمد شاملو

هر كسي هم رزمي هم خشمي هم رنجي دارد

هر كسي هم بزمي هم دستي هم گنجي دارد

آن كه با تو

با تو

هم رزم است

مي خواهد با تو پيروز شود بر دشمن

آنكه با تو هم خشم است

مي خواهد با تو فرياد كند حق با ماست

آن كه با تو هم رنج است

مي داند چه كسي رنج تو را مي خواهد

آن كه اما

نيستي هم بزمش

خون فرزند تو را مي نوشد

آن كه اما

نيستي هم دستش

پشت پا مي زندت تا بيفتي از پا

تا بماند بالادست

آن كه اما

نيستي هم گنجش

آن كه اما

نيستي هم گنجش

مي گويد

رنج تو گنج من است

تو اگر تن خسته

من آبادم

تو اگر پا بسته

من آزادم

آن كه هم گنج تو باشد

آن كه هم گنج تو باشد

اما مي پرسد

رنج تو گنج چه كس بايد باشد جز تو

رنج ما گنج چه كس بايد باشد جز ما

تو سلاحي خواهي ساخت

خواهي ساخت

از غرور و كينه

و به

هم رزمت

خواهي گفت

رزم مان پاينده

خشم مان سوزنده

گنج مان آينده

۱ نظر:

حجری گفت...

شاملو بهترین نماینده سوبژکتیویسم در عرصه شعر است.
شاملو سوبژکتیویست تمامعیار است.
شاملو نماینده نا شناخته تئوری ارتجاعی نخبگان است.
او تاریخ را نه نتیجه کار و پیکار مولدین، بلکه اعجاز نخبگان و برگزیدگان می داند.
شاملو این اندیشه باطل را بهتر از هرکس و بیشتر از هر کس توسعه و رواج داده است و سهم منفی عظیمی در گمراهی و هدر رفتن نیروها داشته است.
در زیبائی فرمال این شعر شکی نیست و در هومانیسم نمودین آن تردیدی نیست.
زهر ایدئولوژیکی اما در درون این کپسول شیرین زیبا ست که بتدریج بدر می شود و خواننده را مسموم می سازد و بلحاظ تئوریکی مفلوج.
میراث معنوی باید به نقد دیالک تیکی کشیده شود، اگر ساختمان آینده ای مطلوب در نظر است.